فیک"نیویوک" ۲ {فصل۴توکی باشی}
|این قافلهی عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی! غم فردای حریفان چه خوری؟
پیش آر پیاله را که میگذرد|
{خیام}
•
•
•
توجه !
اشکالی مثل|€£¥| برای سیاهی لشکر هستند!
▪︎
ساعت 6و5 دقیقه|جمهوریآمریکا/نیویورک|
نکته: تفاوت زمانی بین سئول و نیویورک 1 ساعت میباشد .
شر شر شر شر *صدای دوش آب*
ا.ت[دست کشیدن روی مو]
*خیلی عجیبه ... قلبم همش تیر میکشه ، چرا هر چی فکر میکنم چیزی به یاد نمیارم؟ چرا همچی تاره...*
ا.ت[بستن شیر]
*چرا همش الکی خستم؟ حس افسرده ها رو دارم ...*
نامجون[در زدن]
ا.ت حالت خوبه؟ چهل و پنج دقیقهس که زیر دوشی!
ا.ت[پوزخند زدن]
زمان گرفتی؟
ا.ت[برداشتن حوله]
من خوبم ، لباسامو بپوشم ...
نامجون[چسبوندن گوش به در]
چی شد؟ ا.ت؟
ا.ت[سر تکون دادن]
واقعا وقتی منو آوردین اینجا یه دست لباسم برام نیاوردین؟ مگه فراریتون دادن ...
نامجون[سرخ شدن]
ا...الان برات لباس میارم ... فعلا لباسای منو بپوش که عصر بریم خرید
ا.ت[باز کردن در]
من لباس زیرم ندارم ، میخوای اونم از مال خودت بهم بدی؟
نامجون[خجالت کشیدن ، بستن چشم ها]
ا.ت چرا اینجوری اومدی بیرون ... گفتم که الان برات لباس میارم!
ا.ت[پوکر فیس]
این کولی بازیا چیه ... حوله که دارم ، جایی معلوم نیست!
نامجون[عقب عقب رفتن]
یه تیکه پارچه رو یه دستی گرفتی جلو بدنت میگی جایی معلوم نیست؟ برو تو اتاق تا یونگی و تهیونگ نیومدن ، براس لباس زیرم یه کاریش میکنم ...
ا.ت[شونه بالا انداختن]
این چرا انقدر حساسه ، یعنی واقعا باکرهس؟
تق تق تق تق...*صدای افتادن لیوان*
ا.ت[برگشتن]
اع تهیونگ اینجایی؟
تهیونگ[سر جا خشک شدن]
ا.ت[تعجب]
چته تو ... آها باسنمو دیدی؟
تهیونگ[دست گذاشت رو دوتا چشم]
تو رو جون جدتون خانم کیم چرا تو خونهی که سه تا پسر هستن اینجور میکنین ! اگه یونگی بدونه چی دیدم که باید جلو پلاسمو جمع کنم زیر پل بخوابم !
یونگی[نزدیک شدن]
مگه چی دی...
ا.ت[نگاه کردن]
چیزی نیست حوله رو فقط از جلو گرفته بودم تهیونگ از پشت سرم اومد باسنمو دید!
تهیونگ[قورت دادن]
یونگی[عصبی شدن ، داد و هوار های نامفهوم]
ا.ت تو چرا همینجوری سرتو میندازی پایین لخت تو خونه را میری ! نمیتونی اون حوله رو دور خودت بپیچونی انقدر سخته!!؟
ا.ت[پلک زدن]
یونگی[همچنان عصبی بودن]
جمع کن برو دیگه !
ا.ت[به خودش اومدن]
او درسته!
ا.ت[قدم قدم قدم قدم]
یونگی[زل زدن]
نظرت چیه برای پاک شدن حافظهت یکم کتک بخوری؟
تهیونگ[بغض]
هیونگ غلط کردم.!
•
•
•
계속...
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی! غم فردای حریفان چه خوری؟
پیش آر پیاله را که میگذرد|
{خیام}
•
•
•
توجه !
اشکالی مثل|€£¥| برای سیاهی لشکر هستند!
▪︎
ساعت 6و5 دقیقه|جمهوریآمریکا/نیویورک|
نکته: تفاوت زمانی بین سئول و نیویورک 1 ساعت میباشد .
شر شر شر شر *صدای دوش آب*
ا.ت[دست کشیدن روی مو]
*خیلی عجیبه ... قلبم همش تیر میکشه ، چرا هر چی فکر میکنم چیزی به یاد نمیارم؟ چرا همچی تاره...*
ا.ت[بستن شیر]
*چرا همش الکی خستم؟ حس افسرده ها رو دارم ...*
نامجون[در زدن]
ا.ت حالت خوبه؟ چهل و پنج دقیقهس که زیر دوشی!
ا.ت[پوزخند زدن]
زمان گرفتی؟
ا.ت[برداشتن حوله]
من خوبم ، لباسامو بپوشم ...
نامجون[چسبوندن گوش به در]
چی شد؟ ا.ت؟
ا.ت[سر تکون دادن]
واقعا وقتی منو آوردین اینجا یه دست لباسم برام نیاوردین؟ مگه فراریتون دادن ...
نامجون[سرخ شدن]
ا...الان برات لباس میارم ... فعلا لباسای منو بپوش که عصر بریم خرید
ا.ت[باز کردن در]
من لباس زیرم ندارم ، میخوای اونم از مال خودت بهم بدی؟
نامجون[خجالت کشیدن ، بستن چشم ها]
ا.ت چرا اینجوری اومدی بیرون ... گفتم که الان برات لباس میارم!
ا.ت[پوکر فیس]
این کولی بازیا چیه ... حوله که دارم ، جایی معلوم نیست!
نامجون[عقب عقب رفتن]
یه تیکه پارچه رو یه دستی گرفتی جلو بدنت میگی جایی معلوم نیست؟ برو تو اتاق تا یونگی و تهیونگ نیومدن ، براس لباس زیرم یه کاریش میکنم ...
ا.ت[شونه بالا انداختن]
این چرا انقدر حساسه ، یعنی واقعا باکرهس؟
تق تق تق تق...*صدای افتادن لیوان*
ا.ت[برگشتن]
اع تهیونگ اینجایی؟
تهیونگ[سر جا خشک شدن]
ا.ت[تعجب]
چته تو ... آها باسنمو دیدی؟
تهیونگ[دست گذاشت رو دوتا چشم]
تو رو جون جدتون خانم کیم چرا تو خونهی که سه تا پسر هستن اینجور میکنین ! اگه یونگی بدونه چی دیدم که باید جلو پلاسمو جمع کنم زیر پل بخوابم !
یونگی[نزدیک شدن]
مگه چی دی...
ا.ت[نگاه کردن]
چیزی نیست حوله رو فقط از جلو گرفته بودم تهیونگ از پشت سرم اومد باسنمو دید!
تهیونگ[قورت دادن]
یونگی[عصبی شدن ، داد و هوار های نامفهوم]
ا.ت تو چرا همینجوری سرتو میندازی پایین لخت تو خونه را میری ! نمیتونی اون حوله رو دور خودت بپیچونی انقدر سخته!!؟
ا.ت[پلک زدن]
یونگی[همچنان عصبی بودن]
جمع کن برو دیگه !
ا.ت[به خودش اومدن]
او درسته!
ا.ت[قدم قدم قدم قدم]
یونگی[زل زدن]
نظرت چیه برای پاک شدن حافظهت یکم کتک بخوری؟
تهیونگ[بغض]
هیونگ غلط کردم.!
•
•
•
계속...
۱۱.۲k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.